حجتالاسلام دکتر احمد رهدار
مقدمه
در عصر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) قاریان قرآن و کُتّاب وحی محل رجوع مردم برای پاسخگویی به مسائل بودند. در دورهی خلفای راشدین، راویان حدیث و در عصر تابعین، محدثین این نقش را بر عهده داشتند. در زمان تابعین هم، فقها به مسائل مردم پاسخ میگویند که امروز به آنها مجتهد میگوئیم.
فقه (یا همان اجتهاد به معنای امروزین آن) از زمانی آغاز میشود که حجت الهی دیگر در دسترس نباشد لذا از زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) تا آغاز دوران غیبت، «عصر تشریع» است و یا به عبارتی «دوران پیشافقه». چراکه تا زمانی که معصوم (علیهالسلام) در دسترس است، سؤالات و مسائل مستحدثه، توسط معصوم (علیهالسلام) پاسخ داده میشود. البته اهل سنت، عصر تشریع را فقط دوران پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میدانند.
پیغمبر خاتم (صلیاللهعلیهوآله) اجتهاد -به معنای مصطلح آن- نمیورزیدهاند چون اجتهاد مسبوق به جهل و معطوف به ظنّ مجتهد است. همچنین پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) متصل به لوح محفوظ است، پس هیچ دلیلی برای اجتهاد وجود نداشته است. اگر پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) در جایی هم اجتهاد تطبیقی میورزیده و قواعد را بر مصادیق تطبیق داده باشند، برای فهمیدن نتیجه نبوده بلکه برای نشاندادن فرایند استدلال و تفکر بوده است.
البته در دورهی حضور معصومین (علیهالسلام) هم تلاشهای فقهی انجام میشده است، چراکه مثلاً زمان لازم برای مراجعه به معصوم وجود نداشته و یا اینکه دسترسی به معصوم (علیهالسلام) امکانپذیر نبوده است. در این موارد، مثلاً صحابه از سخن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) تفسیری خاص ارائه میکردهاند؛ یا اینکه امام صادق (علیهالسلام) مردم را در پاسخ برخی سؤالات به شاگردان خود ارجاع میدانند تا آنها تلاش کنند و جواب آن سؤالات را از سخن ایشان استنباط کنند.
دو سنت مختلف در اجتهاد وجود دارد:
(1) مکتب حدیث: در این مکتب، فقط به روایات و احادیث پرداخته میشود و استنتاج موارد مستحدثه بر همین اساس است. سه شاخه از چهار شاخهی فقهی اهل تسنن (یعنی همه به جز شاخه ابوحنیفه) پیرو این سنت هستند که هر سه در مدینه حضور داشتند. اجتهاد شیعی نیز در این سنت جای دارد.
(2) مکتب رأی: که بر اساس نظر خود فرد مجتهد عمل میشود و شاخهی حنفیه پیرو آن است و در عراق جریان داشته و دارد. این سنت به حدیثی از پیامبر در ماجرای انتصاب معاذ بن جمل به عنوان والی یمن اشاره میکند که به دلیل ضعف سند، مورد تأیید شیعه نیست. همچنین حداکثر میتوان گفت که این روایت، اختصاص به قضاوت دارد نه افتاء.
زمان حیات پیامبر خاتم (صلیاللهعلیهوآله)
1. ویژگیهای عصر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)
الف) همعصربودن با پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و زیستن در تجربهی نبوی (مثلاً اطلاع از شأن نزول آیات و شأن صدور روایت) و نیز آسانی فهم صحتوسقم روایات، موجب آسانبودن اجتهاد در این دوره است. یعنی اصحاب به آسانی پاسخ مشکلات شرعی خود را مییافتند.
ب) کمتر بودن تعداد روایات نیز فهم مسائل دینی را راحت میکرد.
ج) جامعه در آن زمان، بسیط و مسائل آن نیز کم بوده و دربارهی همان مسائل نیز، اکثراً نص قرآن و رفتار یا سخن پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله)موجود بوده است.
د) در این دوره، با نظریات متضاد و متناقض وجود ندارد و یکپارچگی در بین اصحاب در مورد مسائل به چشم میخورد.
لازم به تذکر است که هیچ نمونهای از اجتهاد بهصورت ثبتشده در مکه نداریم. لذا اجتهادورزی بعد از هجرت آغاز شده است.
2. منابع اجتهاد در عصر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)
منابع اجتهاد در عصر پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله)، فقط قرآن و سنت بوده است و عقل به عنوان یک منبع عمومی که از آن دو استفاده میکند، لحاظ میشده است. اجماع و قیاس و استحسان و استصلاح مربوط به ادوار بعد است. در نزد تشیع منشأ سنت، همان وحی است.